که چه طعم و مزه دارد شوهر
اين سخن تا بشنيد از دختر
انـدکــي کــرد تــامــل مـــادر
گفت باخود که بدين لعبت مست
گـر بگويـم مـزه اش شيرين است
يا غم شوي ، روانش کاهد
يـا بـلافاصله شوهـر خواهد
ور بگــويـــم مـــزه آن تـلخـسـت
تا ابد مي کشد از شوهر دست
لاجــرم گـفـت بـه او اي زيبا
تُرش باشد مزه شوهر ها
دخترک در تب و در تاب افتاد
گـفـت مـادر ، دهنم آب افتاد